عكس هاي آيلين خانوم
دختر خوبم روزي كه اين عكسو ازت گرفتم منو و بابايي از سر كار برگشته بوديم و خيلي خسته بوديم.من رفته بودم تو آشپزخونه كه شام درست كنم .همين طور كه مشغول بودم يكهو چشمم به شما افتاد كه تو سالن سرتو برگردوندي سمت منو داري دستاتو مي خوري.قربونت برم با نمك من.حواست پيش من بود.مي خواستي باهات بازي كنم.منم فرصتو از دست ندادمو ازت عكس گرفتم.بعد باهات بازي كردم.اينم بقيه عكسا.فداي دستاي كوچولوت. ...